دعای عجیب پیامبر اعظم (ص) برای دوستان و دشمنان!
ابوذر می گوید: پرسیدم: ای رسول خدا! آیا خائفان خاضع و متواضع و یادکنندگان خدا، اینان زودتر از دیگران به بهشت می روند؟ فرمود: نه! ولی تهیدستان مسلمان، بر دیگران برای ورود به بهشت، پیشی می گیرند. نگهبانان بهشت به آنان می گویند: صبر کنید تا به حساب شما رسیدگی شود.
انتخاب الگوی مناسب در رفتارهای کوچک و بزرگ اخلاقی، از نحوه لباس پوشیدن تا کارهای بزرگ فرهنگی، تبلیغی، مبارزاتی، در میدان وسیع زندگی، کارایی دارد. پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) عالی ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت است چرا که الگو بودن ایشان از سوی خداوند مورد تأیید قرار گرفته است. قرآن مجید رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) را اسوه اخلاق و رفتار مسلمانان
«ای ابوذر من از خدای متعال خواسته ام که رزق و روزی دوستدارانم را در حدّ «کفاف» قرار دهد، و ثروت و اولاد دشمنانم را زیاد کند. آری... دنیای کفاف، که رفع نیاز انسان را بکند، بال پرواز است؛ ولی ثروت زیاد و اولاد، و بال زندگی، چرا که انسان را به خود مشغول می سازد و دلبستگی ها را می افزاید و انسان را از پرداختن به آخرت، باز می دارد. برای کسی که «هدف» را آخرت بداند، کمی ثروت و اولاد، مطلوب است، چرا که از موانع کاهش می یابد و ابزار «تعلّق»، کمتر می شود.
معرفی نموده است: (لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)(احزاب: ۲۱) قطعاً برای شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقی نیکوست.
با این وجود سیره رفتاری پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) که به عنوان بهترین الگو معرفی شده اند، چقدر مورد توجه من و شما و یا جماعتی قرار گرفته که ادعای دین و دینداری دارند؟ میان زندگی ما با ایشان چقدر فاصله است؟ توجه به یک نمونه اختلاف در این زمینه حکایت از شکافی عمیق میان زندگی ما با نحوه زندگی رسول خوبی ها دارد.
ساده زیستی و قناعت و پرهیز از تجمل
بالا بردن سطح انتظارات و درخواستهای مردم از جهات مختلف مادی و ایجاد این باور که انسان باید در دنیا دارای زندگی مرفّه، بی دغدغه و مملو از آسایش و آرامش ناشی از دستیابی روزافزون به امکانات تجملاتی مادی است که موجب شکل گیری یک قالب شخصیتی تجمل گرا در میان انسان ها شده است.( نگرشی بر سیره اخلاقی پیامبر اکرم(صلی الله علیه، و آله عسگر آرمون، حجت الاسلام عبدالله اسدی)
در این میان نه تنها به قدر ضرورت های زندگی اکتفا نکرده ایم بلکه گرایش شدیدی به ارتقاء و وسیع تر کردن دلبستگی هایمان به دنیا پیدا کرده ایم.
این در حالی است که مطابق اسناد معتبر تاریخی اصل سادگی یکی از اصول حاکم بر زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بوده است. بررسی مراحل زندگانی و دیدگاه متعالی آن حضرت، عمق این اصل را به خوبی تبیین می کند. از نظر مفهومی، ساده زیستی و زهد عبارت است از: «دل برداشتن از دنیا و آستین فشاندن بر آن و اکتفاء کردن به قدر ضرورت از برای حفظ بدن» که تجلی عملیِ آن در زندگی، ساده زیستی و قناعت خواهد بود.
زندگانی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، به شکلی بود که در سطح پایین تر از طبقه متوسط جامعه آن روز قرار داشت، به گونه ای که بر اساس برخی از روایات، آن حضرت برای همسانی با طبقه کم درآمد و فقیر امّت اسلامی، حتی از خوردن نان گندم نیز پرهیز می کرد.
ساده زیستی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در همه شئون زندگی وی متجلی بود، از جمله در کیفیّت و نوع لباس و فرش و زیر انداز.... گاهی آن حضرت، روی حصیر می خوابید، بی آنکه جز آن چیزی زیرش باشد. هر چه فراهم بود می پوشید، هر چه که از حلال می یافت می پوشید: «ما وَجَدَ مِنَ المُباحِ لَبِسَ»مهم مباح بودن جامه بود که برای رسول خدا اهمیت داشت نه قیمت و جنس و دوخت و جذّاب بودن! آن حضرت به صحابی پارسا ابوذر غفاری فرمود:ای ابوذر! من لباس خشن و سخت می پوشم، روی زمین می نشینم، بر چهار پای بی زین سوار می شوم و کسی را در ردیف خود سوار می کنم. این ها از سنت های من است، هر کس از سنن من روی گردان شود از من نیست.(اخلاق نبوی؛جواد محدثی) آیا امروزه ما نیز این گونه قایل به ساده زیستی هستیم؟ آیا حاضریم به حداقل ها اکتفا کنیم؟
از رسول اکرم ( صلّی الله علیه وآله ) نقل است: بپوشید و بخورید و بیاشامید ، ولی با میانه روی. میانه روی، از ویژگی های نبوت است.(ملکوت اخلاق،حسین اسحاقی)
ابوذر می گوید: پرسیدم: ای رسول خدا! آیا
زندگانی رسول اکرم(صلی الله علیه)، به شکلی بود که در سطح پایین تر از طبقه متوسط جامعه آن روز قرار داشت، به گونه ای که بر اساس برخی از روایات، آن حضرت برای همسانی با طبقه کم درآمد و فقیر امّت اسلامی، حتی از خوردن نان گندم نیز پرهیز می کرد
خائفان خاضع و متواضع و یادکنندگان خدا، اینان زودتر از دیگران به بهشت می روند؟ فرمود: نه! ولی تهیدستان مسلمان، بر دیگران برای ورود به بهشت، پیشی می گیرند. نگهبانان بهشت به آنان می گویند: صبر کنید تا به حساب شما رسیدگی شود. می گویند: حسابِ چه؟ به خدا سوگند، ما نه مالک چیزی بودیم که ستم یا داد کنیم، و نه چیزی به ما واگذار شده بود که سخت بگیریم یا گشایش دهیم و دست دل باز باشیم. امّا، ما پروردگار خویش را عبادت کردیم، تا آنکه ما را فرا خواند، و ما اجابت نمودیم...
«ای ابوذر!...دنیا، دل ها و بدن ها را مشغول می سازد. خداوند نیز، از آنچه نعمت های حلال در اختیار ما نهاده، سوال خواهد کرد، تا چه رسد به حرام ها!...».
«ای ابوذر من از خدای متعال خواسته ام که رزق و روزی دوستدارانم را در حدّ «کفاف» قرار دهد، و ثروت و اولاد دشمنانم را زیاد کند. آری... دنیای کفاف، که رفع نیاز انسان را بکند، بال پرواز است؛ ولی ثروت زیاد و اولاد، و بال زندگی، چرا که انسان را به خود مشغول می سازد و دلبستگی ها را می افزاید و انسان را از پرداختن به آخرت، باز می دارد. برای کسی که «هدف» را آخرت بداند، کمی ثروت و اولاد، مطلوب است، چرا که از موانع کاهش می یابد و ابزار «تعلّق»، کمتر می شود.
زندگی گسترده و مال انبوه، هم در دنیا مشکلات دارد، هم در آخرت، حسابرسی دقیقتر و طولانی تری خواهد داشت. رسول خدا «صلی الله علیه» چگونه می زیست و از متاع زندگی و دنیا چه داشت؟ وقتی دیده از جهان فروبست، به عنوان «میراث» چه باقی گذاشت؟ ساده زیستی آن حضرت، سرمشق پیروان اوست.( نای حکمت مواعظ حضرت رسول به ابوذر غفاری،جواد محدثی)
آری... ساده زیستی، نوعی سبکباری است و علایق بیشتر و گردآوری مال و وسایل بیش از ضرورت، پاسخگویی فردای ما را در دادگاه عدل، دشوارتر می سازد.پس، خوشا آنان که سبکبار و سبکبالند. پروازشان آسانتر و کوچشان بی دردسرتر است.
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است