10 نکته مهم تبلیغات نفوذی در زندگی ما (2024)
شرکتهای کوچک و حتی بزرگ برای حفظ ماندگاری و رشدشان، باید خود را با محیط وفق داده، با آن سازگار شوند.
لازمه این کار، برقراری ارتباط مناسب با محیط: (دولت، رقبا ، تامین کنندگان مواد اولیه، افراد و گروههای ذینفع و مهمتر از همه مشتریان) است .
آنچه در این مقاله با عنوان مبانی نفوذ پیامهای تبلیغاتی مورد بررسی قرار گرفته، ارتباط با مشتریان بویژه ارتباط بازاریابی است. در این پژوهش تلاش شده این نوع ارتباط بررسی شده، چگونگی بهینه کردن این ارتباط روشن شود. نکته کلیدی در این ارتباط و هر نوع ارتباط دیگر پیام است. تکیه گاه این پژوهش نیز چگونگی فراهم آوردن پیام مطلوب است.
1. تأثیرات شدید تبلیغات: تبلیغات نفوذی توانایی دارند تأثیر شدیدی بر رفتار و نگرش مخاطبین خود بگذارند.
2. استفاده از روشهای پنهان: برخی تبلیغات نفوذی از روشهای پنهان مانند تبلیغات محتوایی، تحریک احساساتی و استفاده از شخصیتهای مشهور برای جذب مخاطبین استفاده میکنند.
3. تأثیرات بلندمدت: تبلیغات نفوذی میتوانند تأثیرات بلندمدتی بر رفتار و نگرش مخاطبین خود بگذارند و در نهایت تغییرات عمیقی در رفتار مخاطبان ایجاد کنند.
4. تأثیرات جمعی: تبلیغات نفوذی میتوانند تأثیرات جمعی داشته باشند و با افزایش انتشار و تکرار آگاهیها، تأثیرات قویتری بر رفتار مخاطبان داشته باشند.
5. استفاده از تکنولوژی: با پیشرفت تکنولوژی، تبلیغات نفوذی میتوانند به شکلهای جدیدی مانند تبلیغات هوشمند، تبلیغات موقعیتی و تبلیغات رویایی ارائه شوند.
6. خطرات برای حریم خصوصی: برخی تبلیغات نفوذی ممکن است با خطراتی برای حریم خصوصی مخاطبان همراه باشند، بنابراین نیاز است که توجه ویژهای به این موضوع داشته باشیم.
7. مسئولیت شرکتها: شرکتهایی که از تبلیغات نفوذی استفاده میکنند، باید مسئولیتی به عهده داشته باشند و به منظور جلوگیری از استفاده از روشهای نامناسب، استانداردهای اخلاقی را رعایت کنند.
8. ارائه اطلاعات دقیق: شرکتها باید اطلاعات دقیق و صحیح در تبلیغات خود ارائه کنند تا از تضلیل مخاطبان جلوگیری شود.
9. تأثیرات اجتماعی: تبلیغات نفوذی میتوانند تأثیرات اجتماعی داشته باشند و با تغییر نگرشهای افراد به مسائل مختلف، تأثیرات مثبتی ایجاد کنند.
10. نیاز به ارزیابی: شرکتها باید تبلیغات نفوذی خود را به دقت ارزیابی کنند تا از اثربخشی آنها مطمئن شوند و در صورت نیاز استراتژیهای خود را بهبود بخشند.
سابقه به کارگیری تلویزیون به عنوان دستاویز معرفی کسب و کار
وسیله اصلی برای بسیاری از جاذبههای اقناعی، رسانه های همگانی است. بنا بر شواهد موجود، فراموشی و اندک شمردن تاثیرات رسانه ها در امور تجاری، در نهایت باعث ضعف و نابودی سیستم شده و از کارایی، اثربخشی و بهره وری سیستم می کاهد.
در این بین، تبلیغات، یکی از ابزارهای اساسی ارتباط واحد تجاری، با دنیای پر تغییر و دگرگونی بیرونی است؛ چه از نظر جذب و اخذ اطلاعات در زمینه ترجیهات محیط و چه از منظر نشر اطلاعاتی که گروههای ذینفع آن را شرطی (آگاهانه و یا ناخود آگاه) برای ارتباط با واحد تجاری (و سرازیر کردن منفعت به داخل واحد) قرار می دهند.
واژه تبلیغات یا پروپاگاندا (PROPAGANDA) منشاء به نسبت متاخری دارد. نخستین استفاده ثبت شده آن به سال 1622م. هنگامی که پاپ گرگوری پانزدهم مجمع مقدس تبلیغات ایمان را تاسیس کرد، باز می گردد. معنای کلمه پروپاگاندا امروزه تلقین یا نفوذ جمعی از راه دستکاری نمادها و روانشناسی فرد تکامل یافته است. پروپاگاندا انتقال نظریه ای با هدف نهایی پذیرش داوطلبانه دریافت کننده است، به گونهای که شخص آن را نظر خویش تلقی کند.
عصر نوی تبلیغات از1843 در فیلادلفیا، هنگامی که مرد جوانی به نام ولنی پالمر نخستین مؤسسه تبلیغاتی را گشود، آغاز می شود. این بنگاه در مقایسه با استانداردهای امروزی بسیار ابتدایی بود و فقط واسطة مشتری و ناشر برای درج آگهی در روزنامه ها بود . نخستین آگهی تبلیغاتی، پیامی درباره آپارتمانهایی در لانگ اسلند بود که در اواخر 1922 از رادیو پخش شد. آگهی های تلویزیونی،کار خود را به گونة جدی بعد از پایان جنگ جهانی دوم آغاز کردند.
برای اثر بخشی تبلیغات، امروز راههای گوناگونی پیشنهاد شده و هر از گاهی برای این امر گامهایی برداشته می شود. همچنین بهره گیری بیشتر از تئوریها و تکنیکهای روانشناسی نیز موردنظر بوده است. به عنوان نمونه: بر اساس تئوری یادگیری، پیام هنگامی اقناع کننده است که توسط گیرنده آموخته و پذیرفته شود.
تبلیغ باید در معرض دید قرار گیرد، درک شود، آموخته شود، به یاد بماند و به عمل درآید. اصول اساسی تئوری یادگیری در طراحی ارتباطات مؤثر مورد استفاده است.
تئوری روانکاوی اقناع در اثر بسیار مشهور ونس پاکارد به نام اقناع کنندگان پنهانی در سال 1957 مورد توجه عموم قرار گرفت. به باور پاکارد، شرکتهای تبلیغاتی با استفاده مخفیانه از اصول روانکاوی، آگهیهایی را خلق می کردند که به گونهای حیرتآور قوی و مؤثر بود. بازاریان برای تهیه این آگهیها به شدت مشغول یافتن معنای پنهانی اشیا بودند.
الگوهای ساخته شده در رسانه های همگانی، به دو دلیل اساسی مؤثرند: نخست اینکه رفتارهای نو را می آموزند {دوم اینکه} آنان به عنوان نشانه ای از حقانیت و درستی رفتارهای معین عمل می کنند.
تبلیغات توقعی مثبت را ایجاد میکنند که سبب میشوند تا تجربه استفاده از یک محصول مثبت باشد.
بازاریان میکوشند نیازهای مصرفکنندگان را برآورده سازند؛ ولی دلایلی که باعث میشود یک محصول خریداری شود، بسیار متنوع است. تعیین و شناخت انگیزههای مصرفکننده مرحله مهمی برای کسب اطمینان از این نکته است که با ارائه یک محصول، انگیزههای مربوط ارضا خواهند شد. توصیف این انگیزه که به منظور ارضای یکی از نیازها (برای مثال: نیازهایی که براساس نظریه مزلو طبقهبندی شدهاند) ایجاد میشود، کاری بس دشوار است.
کیت رین هارد که یکی از آگهی سازان خلاق است، می گوید: “در خیلی از موارد، محصولات رقیب هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند؛ ولی آگهیها باعث آفرینش اختلاف میشوند... وقتی مصرفکنندهای هویت و عملکرد محصول را جذاب ارزیابی میکند، با خرید آن، هویت و عملکرد محصول را به خود انتقال می دهد”
به منظور برخورد اثربخش با همه عواملی که بر توانایی شرکت در رشد سودآور آن تاثیر دارند، مدیران فرایندهای مدیریت استراتژیک را به گونهای طراحی میکنند که به نظرشان وضعیت بهینه مؤسسه را در موقعیت رقابتیاش آسان میکند. چنین استقراری به این لحاظ امکان پذیر است که فرایندهای استراتژیک، برآورد دقیقتری از تغییرات محیطی فراهم میکنند و برای واکنش نسبت به فشارهای داخلی یا رقابتی، آمادگی بیشتری پدید میآورند.
بدین ترتیب، با به کار بستن اصول مدیریت استراتژیک در فعالیتهای سازمان، می توان مطمئن شد که در میانمدت و حتی بلندمدت تلاشهای در پیش گرفتهشده ناکام نخواهند بود. به گونه طبیعی، تبلیغات غیرشخصی به عنوان یکی از فعالیتهای کلیدی سازمان از این روش بینیاز نیست .
مشتریان نیز مانند مدیران نیاز به اطلاعاتی دارند که مبنای مناسبی برای تصمیمگیری آنها فراهم سازد. آنان معمولاً نیاز دارند بدانند که محصول مورد نظر چه ویژگیها و فواید منحصر به فردی دارد و چگونه می توان از آن به گونة بهینهای استفاده کرد؛ البته جذابیت روش آگاهی، بخشی بسیار تعیین کننده است.
در نهایت بازتاب چگونگی سیر تفکر مشتری با تصمیمسازان و تصمیمگیران که این زنجیره را تکمیل می کند .پژوهشهای بازاریابی در ارائه اطلاعات برای برنامهریزی و کنترل ، نقش عمدهای ایفا میکنند. بعلاوه فعالیتهای پژوهشی بسیاری میتواند درباره نیاز برنامهریزی صورت گیرد. هدف از پژوهش فقط در دسترس داشتن چنین اطلاعاتی نیست، بلکه باید اطلاعات را سازمان داده ، به گونهای ارائه دهیم که به فعالیتهای برنامه ریزی و کنترل سازمان کمک کند.
دخالت و وزن دادن به پژوهشهای بازاریابی محیط، برخلاف آنچه که در زمان صفر پیشبینی شده است، به کمک سیستم آمده، این تغییرات را به تصمیمگیران بازتاب میدهد و تضمین میکند که تصمیمات بهینهای در تخصیص منابع در جهت انجام فعالیتهای بازاریابی، از جمله تبلیغات تجاری اتخاذ شود. با این وصف تمام عواملی که در انتقال مفهوم در یک مدل ارتباطی وجود دارند، باید مورد بررسی قرار گیرند. چگونگی به رمز در آوردن، انتخاب رسانه (کانال انتقال پیام) انتخاب محتوای پیام و از بین بردن موانع ارتباطی، از جمله مواردی هستند که توجه ویژهای را می طلبند. با توجه به این نکته که، اولاً: هزینه زیادی صرف تبلیغات میشود، ثانیاً: کارآمدی دیگر بخشهای سازمان در نهایت به گونهای به اثرگذار بودن تبلیغات وابسته است؛ هرگونه بیبرنامگی و نیز گسستگی برنامهها با واقعیت، منجر به ناکارآیی خواهد شد.
بر اساس پژوهشهای کارل هاولند و همکارانش تقسیم فرایند یادگیری به چهار مرحله، شاید مهمترین رکن و مؤثرترین الگوی یادگیری در زمینه اقناع باشد.
پیام زمانی اقناع کننده است که اولا” هر یک از مراحل روانی یادشده در زیر به ترتیب انجام شود و همچنین به گیرنده پیام، پاداش دهد:
1- پیام باید توجه گیرنده را جلب کند.
2- دلایل پیام باید فهم و درک شود.
3- ما هنگامی می توانیم بر اساس این یادگیری و اعتقاد عمل کنیم که انگیزه ای برای انجام آن داشته باشیم.
4-گیرنده پیام باید استدلالهای پیام را قبول کند و آنها را به عنوان حقیقت بپذیرد.
نویسندگان آگهی ها و طراحان صحنه که اصلی ترین خالقان آنها هستند، می دانند که آگهی خوب چگونه باید باشد. آگهی خوب در بر گیرنده ایدهای هوشمندانه است. آگهی خوب با مهارتی کامل نوشته و با تخیلی زیرکانه ساخته شده است (پراتکانیس، ص35). ولی زمانی می توانیم به موفقیت یک آگهی اطمینان داشته باشیم که قیدهای هوشمندانه خوب ،کامل و زیرکانه که به ترتیب برای ایده، آگهی، مهارت وتخیل به کار گرفته شده اند، با توجه به بستری که آگهی در آن اجرا میشود، بروز پیدا کنند. مسئولان بازاریابی تمام تلاش خود را به کار میبندند تاآگهیای ساخته شود که در عین اینکه شامل تخیلی مرتبط با مفهوم مورد نظر است، ایده قابل اتکایی نیز در آن نهفته باشد. البته شیوه پرداخت موضوع در آن برای دستیابی به هدفها بسیار تعیین کننده است.
یکی از مسایل بسیار مهم در قلمرو تبلیغات، ارزیابی اثربخشی تبلیغات است. به عبارت دیگر، مشخص کردن اینکه تبلیغی که ما بودجه فراوانی برای آن صرف کرده ایم تا چه اندازه ما را به هدفهایی که تعیین کرده بودیم، رسانده است (عالم تبریز، ص 29). نکته ای که بیش از همه باید مورد توجه قرار گیرد، جزییات شاکله پیام است. اینکه چه جزییاتی باید در پیام قرار گیرد و شکل چینش این اجزا چگونه باید باشد. همچنین پس زمینه مناسبی که پیام در آن قرار می گیرد، تاثیر گذاری و جذابیت پیام را تعیین می کند که باید به دقت انتخاب شود.
مشتری و مخاطب باید با بررسی و یا در معرض قرار گرفتن تولیدات و تبلیغات مرتبط با آنها، احساس جدید بودن و متفاوت بودن را در محصولات بیابند. ولی مهمترین عاملی که اثربخشی پیام وابسته به آن است ، یعنی همان چیزی که عامل نهایی کارا بودن هر پیامی است (پاداش در نظر گرفته شده برای توجه و عمل بر اساس آن) میزان اطلاعاتی است که به مخاطب پیام انتقال داده می شود، تا بر اساس آن تصمیم رضایتآمیز و خشنودکننده را اتخاذ کند.
پیشبرد فروش و ارتباط با مشتریان
برنامه کامل ارتباطی بازاریابی یک شرکت، ترکیب عناصر بازاریابی آن شرکت نام دارد. این برنامه از ترکیب معینی از تبلیغات غیرشخصی ، تبلیغات پیشبردفروش، روابطعمومی و فروشندگی شخصی تشکیل می شود.
ارتباطات نهتنها وظایف مدیر را آسان میکند، بلکه وسیلهای است که سازمان را با محیط خارج مربوط میسازد. از راه تبادل اطلاعات، مدیران از نیازهای مراجعهکنندهها یا مشتریان، در دسترس نبودن مواد اولیه، ادعاهای سهامداران، مقررات دولتی و مسائل موردعلاقه جامعه آگاه میشوند به عبارت دیگر، باید گفت که، از راه ارتباطات، هر سازمانی به صورت سیستمی باز در میآید و با محیط خارج تعامل برقرار میکند. خلاصه اینکه بدون ارتباطات مؤثر، انجام وظایف سازمان و ادامه حیات آن امکانپذیر نخواهدبود.
یکی از مهمترین گروههایی که حیات سازمان بدان وابسته است، مشتریان هستند. سازمان برای حفظ مشتریان قدیم و فراخواندن مشتریان جدید، ناگزیر به ارتباط بازاریابی است و موظف است برنامه ارتباطی مناسبی را برای تامین نیازهای اطلاعاتی مشتریان طرحریزی و اجرا کند.
برقرار کننده ارتباط بازاریابی باید نکاتی را مورد نظر قرار دهد تا این ارتباط بتواند نتیجه مطلوب وی را فراهم سازد. به همان دلایل یادشده، برقرار کننده ارتباط باید در مورد اجزای زیر تصمیم گیری کند:
شناسایی مخاطبان هدف، تعیین پاسخ مورد انتظار، انتخاب پیام، انتخاب رسانه، انتخاب منبع پیام و جمع آوری پس خوراندها.
تبلیغات، به نظر بسیاری از جامعه شناسان، بخشی از این زمینه (جامعه شناسی ارتباطات جمعی) است. اما روشن است که تبلیغات، بدون حامل نمی تواند وجود داشته باشد. بدین ترتیب مطالعه آن نمی تواند فصلی مستقل از وسایلی که برای انتقال پیام هایش به کار گرفته میشود به حساب آید. چه در مورد روزنامه ، رادیو یا تلویزیون، آگهی تبلیغاتی فقط صورت ویژهای از نشر پیام تبلیغاتی به حساب میآید.
تلویزیون جنبهای مهم در زندگی
تلویزیون در حال حاضر به عنوان یکی ازمهمترین ابزارهای جهتدهنده وتعیینکننده در زندگی مدرن ایفای نقش میکند. ابزاری که کارکردهای فراوان: (خبری، آموزشی، اجتماعی، و... ) دارد. تلویزیون جایی ویژه را در کنار مبلمان خانه برای خود ایجاد کرده است. تاثیر تلویزیون در رویدادهایی که در خانه رخ می دهد و تصمیمهایی که ساخته و به کار بسته میشوند، انکار ناپذیر است.
معمولا سهولت دسترسی به تلویزیون و آسان بودن تنسپردن به آن، مانع بررسی دقیق و ریشهیابانه خروجیهای آن توسط افرادی که برای مدتی نهچندان کم، خود را به آن سپردهاند، میشود. همین نکته بسیار مورد توجه سردمداران رسانهای قرار گرفته و از این موقعیت به عنوان شرایطی که میتوان به راحتی با مخاطبان ارتباط تاثیر گذار ایجاد کرد ، استفاده میکنند. این نکته مسلم است که تلویزیون نقش جاروی جادوگران مدرن را بر عهده گرفته است.
در تلویزیون رمزهای فنی و چگونگی انتخاب و چینش آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است. اندازه نما، زاویه دوربین، نوع عدسی، ترکیببندی، روشنی، رمزهای نورپردازی و رمزهای رنگ و حتی فیلم خام از این دستهاند که می توانند به کمک سازنده پیام درجهت القای مفهوم موردنظر وی به کار گرفته شوند. چگونگی پردازش صحنه و وسایلی که در صحنه وجود دارند، رمزهای ارتباط غیرکلامی و رمزهایی که میتوان از چگونگی آرایش و لباس استخراج و استنباط کرد، بر مفهوم پیام اثرگذار است. استفاده مطلوب از رسانه برای ارائه متن رسانه ای بدون بررسی و انتخاب موارد یادشده بسیار دور از دسترس و حتی دست نیافتنی است.
سیاستها و روشهای صاحبان رسانهها، یکی از عمدهترین عوامل تاثیرگذار بر پیام است، به گونه ای که گاهی حتی می تواند مانع کامل در برابر ارسال پیام محسوب شود. مسئله حکومت در کشورهایی که دولت در آنها متولی رسانه است، نیز بسیار مهم است. در این مورد گذشته از خط مشی رسانه، دولت نیز می تواند مانع ارائه پیام دلخواه شود. ملاحظات دیگری هم نظیر قومیتها، نژادها و مسایل فرهنگی و دینی نیز می تواند در این دسته قرار گیرد.
تصویر تلویزیونی به عنوان یک سازه
تصویر، یک سازه است. منظور از سازه بودن متون تلویزیونی این است که تمام متون رسانهای از جمله تلویزیونی از زبان ویژه رسانه استفاده میکنند. نمادها در این بین نقش مهمی دارند، بدین صورت که پیام مورد نظر برای تبدیل شدن به متن تلویزیونی باید به نماد ترجمه شود؛ نمادهایی که توسط مخاطب قابل رمزگشایی هستند.
این نکته را نیز نباید از یادها پنهان داشت که واقعیت پدید آمده در هر برنامه تلویزیونی، به خودی خود، حاصل فشارها و محدودیتهای فرهنگی گوناگون است که ممکن است یکی از ایندو شکل را داشته باشد:
نخست اینکه: محصول رسانه تا اندازه فراوانی تابع فشارهای خارجی است که در گزینش و بازنمایی جامعه به وسیله رسانه به شدت تاثیر میگذارد. این محدودیتها شاید جنبه اقتصادی داشته باشد. رسانه بخشی از یک صنعت است و برای منفعت با سایر پیشه ها رقابت دارد . شاید هم جنبه اخلاقی داشته باشد که در آن صورت با سانسور یا سلیقه مردم ارتباط مییابد.
دوم اینکه: فشارهای دیگر و کمتر آشکاری وجود دارند که رسانه را در بازنمایی واقعیت محدود میسازند و ذهن را به این پرسش مشغول میدارند که آیا محصول رسانه به گونه عملی به واقعیت میماند یا نه؟ چنان که شاید کیفیت برنامه یا چگونگی بازنمایی واقعیت در آن نقد شود.
ژان بودریار، جهان کنونی را جهان رسانهای نامگذاری کرده است که در آن رسانهها به بازنمایی والبته برجسته سازی واقعیتها میپردازند و واقعیت رسانهای بدین ترتیب شکل میگیرد. آنان اتفاقات را از دریچه چگونگی دریافت و فهم حوادث و مهمتر از همه، منافع گروهی و شخص میبینند.
معاملات بازار از ضمائم مقید زندگی اجتماعی است و به افزایش بهرهوری، انعطافپذیری و کارایی منجر میشود. رسانههای مبتنی بر بازار همچنین در فرآیند تولید و انتشار عقاید بسان نیروهای عمده مخالف ظاهر میشوند؛ این رسانهها تنها پدیدههایی اقتصادی نیستند. عملکرد آنها اغلب در تقابل با دستگاههایی شکل میگیرد که در انحصار کلیساها و دولتها هستند و به تولید و نشر عقاید میپردازند. ولی برخلاف ادعاهای لیبرالهای طرفدار بازار، این سخنان به آن معنا نیست که جامعه مدنی و رسانههای موجود در آن، میباید زیر سیطره نیروهای بازار قرار بگیرند... بازار خود تنظیمگر یک تفکر اتوپیایی بیش نیست. چرا که چنین بازاری خودویرانگر است ومدت زیادی دوام نخواهد آورد.چنین بازاری خیلی زود پیششرطهای اجتماعی خود را از بین میبرد.بنابراین شکل واقعی یا بهینه معادلات بازار، همیشه با چارچوب مقررات سیاسی و قانونی تعیین میشود.
ناکامیهای معمول در تبلیغات
بر حسب ارزشهای موجود در فرهنگ هر جامعه ، افراد آن جامعه به محتوای تبلیغ، احساسی خوب و یا بد دارند؛ پس به ارزشهای فرهنگی در ساخت تبلیغات باید توجه کرد. همچنین توجه به دیدگاه بینندگان درباره مصرف، درآمد، صرفهجویی، تجملگرایی، و یا ارزشهایی، مانند: رفتار با سالخوردگان، کودکان و نوجوانان و چگونگی روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان و رابطه بین جوانان و سالخوردگان، در تبلیغات بسیار مهم است.
گاهی تبلیغات ناموفق باعث رکود و شکست در بازاریابی و در تولید می شود. مطالب و تجربههای بسیاری درباره تبلیغات ناموفق وجود دارد که حائز اهمیت بسیار است.
خوانش متن رسانهای توسط مخاطب
گذشته از اینکه متن رسانهای به زبان رسانهای بیان میشود، ولی باید توجه داشته باشیم، که این متن چارچوب کاملا" بسته و محکمی نیست، بلکه با توجه به ویژگیهای شخصیتی، روانی،رفتاری و اجتماعی مخاطب، مورد تعبیر و تفسیر قرار میگیرد. این امر باعث میشود که مخاطب نتواند به مفهوم مورد نظر تولیدکننده پیام دست یابد؛ که این به طور مسلم یکی از ناکامیهای ارائه دهنده پیام خواهد بود.
با سپاسی بیکران
رسانه تبلیغاتی آگهی90
..