100 تا از بهترین اسامی زیبای پسران و دختران ایرانی (2025)
آبتین: نفس پاک – صاحب گفتار و کردار نیکو
آبنوس: پاکیزه_آب نیک_آب گونه
آترا: آتش_فروزندگی_آذر
آتروپات: نام موبدی زرتشتی”آذر باد”
آتوسا: نام دختر کوروش هخامنشی – نیرو، توانایی
آخرگ: نام موبدی دروندیدا_از نام های اوستایی
آخرنگ: اورنگ_حشمت_جلال
آدا: پاداش – بخشش – دهش
آدم: اولین انسان_همسر حوا و پدر هابیل – قابیل
آدینه: جمعه – نام روز آخر
آذر دُخت: دختر آتش – دختر زیبا – آتشین
آذر: نام ماه نهم هر سال خورشیدی – به رنگ آتش
آذرنوش: نام پسر اسفندیار – آتش افروز
آذین: آرایش_زینت – زینت دهنده
آرا: آراینده – زینت
آرزو: دختر بزرگ سرو-شاه یمن – امید – خواهش
آرش╝ آرخش ╚:نام دلاوری از داستانهای شاهنامه – درخشان – تابان
آرشام: نیرومند – پدربزرگ داریوش – دارای نیروی خرس
آرشاویر: مرد مقدس – فرهاد چهارم – هفتمین پادشاه اشکانی
آرمان: آرزو – خواسته – حسرت – اندوه
آرمین: مخفف آرمانیان – کر آرمین فرزند کیقباد
آروند: فرّ و شکوه – شوکت
آریا: شقایق وحشی – نجیب – -آزاده – دوست باوفا – اصیل
آریوبرزن: نام سردار داریوش سوم هنگام حمله به ایران در جنگ با سپاه عرب
آزات،آزاد: نجیب و شریف – رها – سربلند – بی قید و بند
آزاده: کنیز چنگ زن رومی که بهرام گور به اوعلاقه زیاد داشت – رها – آزادمنش
آژنگ: موج کوچکی در آب پدید میآید – اخم – چین وچروک صورت بر اثر خشم یا پیری
آژیر: هوشیار – زیرک – آماده
آسادخت: دختر باوقار
آسانا: بی رنج – بی محنت – راحت
آسا: نام پدر بهمن – زیور – آرامش
آشوسا: پارساتر – پاکترین پارسا
آشوکا: امپراتوری بسیار معروف در شمال هندوستان “هند باستان از نژاد آریایی”
آصال: شبانگاه – نزدیک غروب – نورآفتاب
آصف: نام دبیر حضرت سلیمان”پسر برخیا” – خردمند
آصفه: زن خردمند و دانا
آفاق: اطراف – کرانه ها – عالم
آفتاب: خورشید
آقاسی: بزرگ – مهتر- سرور
آلا: دورنگ – پشت گلی – واژه ترکمنی است
آلاله: لاله – شقایق – سرخ
آل: سرخ کم رنگ – دودمان
آموت: باز و شاهین – آشیان پرندگان شکارچی
آناهیت: نام رب النوع آب در ایران باستان
آناهیتا: معصوم – بی گناه – فرشته موکل آب است – الهه عشق و پاکی
ناهید: نام ستاره ای است مشتق از همین نام به معنای زیبایی و عشق
آناهید: ناهید – اناهیتا
آنیما: بی نیاز – خود خواسته
آوه: پهلوان ایرانی،در جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب حضور داشت
آویزه╝ افراز ╚: آویخته – دژی که متعلق بوده به پرموده – شاه ترکان در شاهنامه
آویژه: پاک – پاکیزه – خالص – ویژه
آویشن: کنایه از گیسوی معشوق – نوعی گیاه خوشبو از تیره نعناعیان
آهرمن: دیو -رب النوع بعدی – مترادف با ابلیس
آهنگ: قصد – عزم – نیت -اراده و آواز
آهو: غزال – شاهد – معشوق – عیب
آیت: معجزه – دشواری – اثر – نشانه
آیسا: مانند ماه – زیبا رو – مهسا
آیلین: نور و روشنایی – کلمه ای ترکی است
آیین: ارایش – دین – رسم – عادت – مرام
آیین گشسب: دبیرو رازدار هرمز – پهلولن سپاه بهرام چوبینه
ابارع: نام یکی از مفسران بزرگ اوستا
ابار: یکی از سرداران کوروش – اولین پادشاه هخامنشی
ابتهاج: شاد نمودن – خوشی – کلمه ای عربی است
ابراهیم: استواری – پسر آزر یا بقولی پسر برادر آزر
ابلیس: شیطان – گمراه کننده انسان از راه راست -نماد زشتی و بدی
اتابک: ادب آموز – به ترکی پدریزرگ – مربی کودک
احمد: نام پیامبر اسلام – بسیار ستوده – پسندیده – از نام های خدا”برگرفته از حمد”
اختر کاویان: درفش کاویان که منسوب به کاوه ی آهنگر میباشد که برعلیه ضحاک شورید
اخشید: نام امراء فرغانه به معنای شاهنامه – لقب ابوبکرمحمد موسس سلسله اخشدیه
ارتا: زمین و وطن – این کلمه ظاهراً اوستایی است
ارجاسپ: دارنده ی اسب پربها – نام نبیره افراسیاب – نامی اوستایی است
اَرجَس: آرش
ارجسپ: نام پهلوان تورانی که پس از مرگ منوچهر،به فرمان شاه توران به ایران حمله کرد
ارجمند: دانا – قیمتی -بلند مرتبه – سعادتمند
اردا: از نام های پهلوی – نام فرزند هیتاسب هخامنشی
اردشیر: شیرخشمگین – شهریار مقدس – کلمه ایی اوستایی است
اردلان: برگرفته از واژه ای”ارد”
اُرُد: خیر و برکت – فرشته نگهبان – ثروت
ارد: نام روز بیست ونهم از هر ماه خورشیدی – نام فرشته نگهبان ثروت
اردوان: آخرین شاه اشکانی – نگهبان درستی – نام های پهلوی
ارژنگ ╝ ارتنگ ╚: نقاشی ها – طلسم – آرایش – زینت – نام کتاب مانی پیامبر زمان شاپور
ارسلان: شیردرنده – مرد دلیر و شجاع
ارشیا: اریکه و تخت – اورنگ پادشاهی – نام پیامبری بوده است
ارغن ╝ ارغنون ╚: نام سازی معروف
ارغند: دشمن افکن – دلاور – شجاع
اَرمان: حسرت خوردن – آبادتریت شهری که در سُغد بوده است
اِرَم: باغ – نام پسر نوح – باغی در سوریه – همسررستم – نام خواهر گیو
ارمیا: نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل
ارنواز: نام دختر جمشید – مادر ایرج
اروند: تند – نام پدر لهراسب – نام رودی در جنوب غربی ایران – یکی از یاران امام حسین
اُزَیر: بیرون رفتن روز – نام فرشته نگهبان – پسین تا شامگاه – اوستایی است
اسپهروز:نام کوهی نزدیک مازندران – نام پرنده ی سنگ خوار
استادسیس: سرداری از سرزمین خراسان علیه منصور(۱۴۹ ه ق)خلیفه عباسی. .. به دار آویخته شد
اسحاق: کهنه شدن جامه -فرزند حضرت ابراهیم(ع) – از نام های عبری
اسد: شیر – اسدالله:لقب حمزه عموی پیامبر، کنیه ی امام علی(ع)
اسرافیل: نام فرشته موکل بر باد
اسفندیار: فرزند گشتاسب – نام های اوستایی است
اسکندر╝ الکساندر╚: یاری کننده مرد – جوینده آب بود که به آن نرسید
نوه فلیپ مقدونی که بعداز مرگ او بر تخت پادشاهی روم نشست
اسلام: گردن نهادن – فرمان بردن – پذیرفتن شریعت پیامبر اسلام
اسماعیل: شنونده ازخدا – از نام های عربی
اشا: پارسا
اشاداد: داده پاکی – از نام های اوستایی
اشرف: شریف تر – بزرگتر – مرغی که اشیانه نمیسازد و فرود نمی آید
اشکان: نام سومین نیای پاکو – نامی پهلوی است
اشک: باران – کم وزلال – نام بنیان گذار سلسله پارت ها ╝ اشکانیان ╚بود
اشکبوس: نام پهلوان کوشانی که به دست رستم کشته شد – نام پهلوی است
اصلان: شیر درنده – شیربیشه
افرا: تحسین – آفرین
افراسیاب: ترسناک – مخوف – پادشاه معروف توران،دشمن و مخالف ایران
افروز: زیبایی – نیکویی
افشنگ: ژاله – شبنم
افشید: روشنایی – نور – پرتو
افشین: نام سردار ایرانی که بابک خرم دین را که برعلیه
خلیفه عباسی شورش کرده بود،دستگیر کرد
اکرم: احترام داشتن – گرامی تر – جوانمرد تر – آزاده تر
اکوان: گل ارغوان – گناهکار
البرز: نام یکی از پهلوانان کوه تن – نام رشته کوه های شمل ایران
الّلهیار: دوست و یار خدا – یارالله – نام عربی
الناز: ایلناز – دختری که در ناز،سرآمد دختران ایل است
الوند: توانا – مقتدر – نام کوهی در همدان
الهام: از دل گذشته – القای امری در دل و فکر انسانی
الهه: رب النوع – فرد زیبایی که مورد پرستش عشاق است
الیاس: الیار – نام یکی از پهلوانان داستان سمک عیار
امان: پناه – ایمن از خطر – بی ترسی – حفاظت
امجد: بزرگتر – بزرگی و شکوه
امید: آرزو – آرمان – دل گرمی – انتظار
امین: لقب پیامبر اسلام در جوانی – مورد اعتماد – امانت دار- درستکار
اَندروا: فرشته نگهبان آسمان – از نام های اوستایی است
اندمان: نام پسر طوس در شاهنامه
اندیان: از پهلوانان سپاه بهرام گور در شبیخون به خاقان چین
اَندی: بسیار خاص – امید
اندیشه: خیال – فکر -بین – ترس – گمان
اِنسی ╝ اُنسی ╚: همدم – آشنا
انوشه ╝ نوشه ╚: جاودان – گوارا – خوش و خرم – بهشت – نامی اوستایی است
انوشیروان: بیستمین پادشاه ساسانی، پسر قباد – پاک
انیس: یار ویاور – همدم
اوتانا: نام یکی از یاران داریوش – اندام زیبا – خوش قد وقامت و رعنا
اورمزد: یزدان”در دین زرتشت” – خدای پاکی ودرستی
اورنگ: تخت پادشاهی – آبی رنگ – عقل ودانش
اوریا: نام جد مادری حضرت سلیمان – لقب حضرت ادریس
اوشیدر: مهر تابان – خورشید
اویس: در لغت به معنای گرگ – نام مسلمانی که در جنگ صفین کشته شد
اهرن: از نام های ایران باستان
اهورا: نام یزدان – اورمزد – اهورا مزدا
اَیاز: نسیم شب – شبنم – از اسامی ترکی
ایران: نام کشور ایران برگرفته از کلمه آریا، نژاد ایرانیان است
ایرج: نام پسر فریدون
ایرمان: طبقه و پیشوایان دینی – میهمان و همراه آن
ایزد: یزدان – پروردگار
ایشا: نام پدر حضرت داود – نامی عبری است
ایلا: پهلوان تورانی
رد مستر: سرگرمی, سایت خفن
ایلیا: نام حضرت خضر نبی – الیاس – نام بیت المقدس
ایمان: اعتماد – باور – گرایش – تصدیق
اینانا: الهۀ عشق – الهه جنگ – زهره
ایوب: برگشت بسوی خدا – نمونه صبرو شکیبایی – نامی عبری
ایوز: آراسته و پیراسته